*بسم الله القاصم الجبارین*بغضی که گلوگیر شده در غم تواشکی که سرازیر شد از ماتم توپیغام شکستن غرور آورده ستاین داغِ فراقِ سایهی یک مردستصد مرد نظیر دارد او میدانمشاگرد دلیر دارد او میدانمدانم که علم زمین نخواهد افتادافتادست او وَ این نخواهد افتاداما چه کنم به غیرتم برخوردستمجروح شده غرورمان، افسردستآنگه که شود دست علمدار قلمدرهم شود احوال همه اهل حرمای اهل حرم میر و علمدار کجاست؟ای اهل حرم سید و سالار کجاست؟آنقدر غمش به جان ما کرده اثرحق دارد اگر بشکند از داغ کمریادم ز شهید کربلا آمد آهلا یوم کیومک اباعبدللهمیخواست به بالین قمر بنشیندیک بوسه ز فرق چاکچاکش چیندمیخواست نشسته و کمی گریه کندشاید بشود سبک دمی گریه کندمیخواست برد کشانکشان تا حرمشبیرون بکشد تیر ز چشمان ترشاما چه کند ز مردم بیغیرتدشمن به کمین نشسته بهر غارتاماده شده بشکند از طفلان بالشاید که نصیبش بشود یک خلخالناچار رها کرد برادر را رفتناچار رها کرد دلاور را رفتای وای اگر که بر زمین یک سردارافتاد وَ دوره کرد او را کفتارهر کس که رسید عقده از دل وا کردشمیر و یا نیزهی خود را جا کردای کاش نمیرسید زهرا آن دمای کاش نمیبرید سر را آن دمما منتظریم منتظر میمانیمما سوتهدلان وارث سلمانیمامروز اگر چه پر غم و نالانیمهمواره در انتظار یک فرمانیماز ظلم و نفاق شیعه خستهست بداناو در پی *انتقام سخت* است بدان شعر روز زن...
ما را در سایت شعر روز زن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : meysametammar بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 8:32